هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از دردهای پنهان، ناامیدیها و آرزوهایش سخن میگوید. او با وجود شکستها و دشمنان زیاد، هنوز امیدوار است و به عشق و رحمت الهی تمسک میجوید. همچنین، از عشق زمینی و معنوی، و دیوانگیهای ناشی از شور درونی خود یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و امید ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۵۷۱۹
چگونه درد خود از مردمان نهان دارم
که از شکستگی رنگ ترجمان دارم
نمانده است مرا در بساط جز آهی
هزار دشمن و یک تیر در کمان دارم
سراب را ز جگر تشنگان بادیه نیست
خجالتی که من از روی میهمان دارم
به مرگ قطع امید از خدنگ او نکنم
هنوز صبح امیدی ز استخوان دارم
گناهکار ندارد ز آیه رحمت
توقعی که من از خط دلستان دارم
سر نیاز مرا پایمال ناز مکن
که حق سجده بر آن خاک آستان دارم
اگر به دامن یوسف نمی رسد دستم
به این خوشم که سر راه کاروان دارم
درین بهار که دادم به دست عقل عنان
هزار سلسله دیوانگی زیان دارم
شکفتگی طلبم صائب از دل پر شور
ز شوره زار تمنای زعفران دارم
که از شکستگی رنگ ترجمان دارم
نمانده است مرا در بساط جز آهی
هزار دشمن و یک تیر در کمان دارم
سراب را ز جگر تشنگان بادیه نیست
خجالتی که من از روی میهمان دارم
به مرگ قطع امید از خدنگ او نکنم
هنوز صبح امیدی ز استخوان دارم
گناهکار ندارد ز آیه رحمت
توقعی که من از خط دلستان دارم
سر نیاز مرا پایمال ناز مکن
که حق سجده بر آن خاک آستان دارم
اگر به دامن یوسف نمی رسد دستم
به این خوشم که سر راه کاروان دارم
درین بهار که دادم به دست عقل عنان
هزار سلسله دیوانگی زیان دارم
شکفتگی طلبم صائب از دل پر شور
ز شوره زار تمنای زعفران دارم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.