هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق، رنج‌های عاشقی، و تأثیرات آن بر زندگی خود سخن می‌گوید. او از احساسات خود نسبت به معشوق، دردها و شادی‌های ناشی از این عشق، و تأثیرات آن بر روح و روان خود صحبت می‌کند. شاعر همچنین از مفاهیمی مانند طبیب بودن عشق، قربانی کردن برای معشوق، و تأثیرات عشق بر رفتار و افکار خود یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

غزل شمارهٔ ۳۱۶۹

گَر نه شکارِ غَمِ دِلْدارَمی
گَردنِ شیرِ فَلَک اَفْشارَمی

دستِ مَرا بَست، وَگَر نه کُنون
من سَرِ تو بهتر ازین خارَمی

گَر نَبُدی رَشکِ رُخِ چون گُلَش
بُلبُلِ هر گُلْشَن و گُلْزارَمی

گَر گُلِ او دَر نَگُشادی، چرا
خار صِفَت بر سَرِ دیوارَمی؟

نیست یکی کار که او آن نکرد
وَرْنه چرا کاهِل و‌ بی‌کارَمی؟

عشقْ طَبیب است که رَنْجور جوست
وَرْنه چرا خسته و بیمارَمی؟

کُشت خَلیل از پِیِ او چار مُرغ
کاش به قُربانی‌‌‌اَش آن چارَمی

تا پِیِ خوردن به شِکَر خوردَنَش
طوطیِ با صد سَر و مِنْقارَمی

وَزْ جِهَتِ قوتِ دِگَر طوطیان
چون لَبِ او جُمله شِکَر کارَمی

گَر نه دلی داد چو دریا مرا
چون دِگران تُند و جِگَر خوارَمی

در سَرِ من عشق بِپیچید سخت
وَرْنه چرا‌ بی‌دل و دَستارَمی؟

بَر لبِ من دوش بِبوسید یار
وَرْنه چرا با مَزه گُفتارَمی؟

بر خَطِ من نُقطهٔ دولت نَهاد
وَرْنَه چه گردنده چو پَرگارَمی؟

گَر نَه اَمی پَست، کِه دیدی مرا؟
وَرْنَه اَمی مَست بِهَنْجارَمی

چون که زِ مَستی کَژْ و مَژْ می‌رَوَم
کاش که من بر رَهِ هَموارَمی

یا مَثَلِ لاله رُخانِ خوشش
مُعْتَزلی بر سَرِ کُهْسارَمی

بَس، که گَرین بانگِ دُهُل نیستی
هَمچو خیالاتْ در اَسْرارَمی
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.