هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از نبود عشق، محبت و زیبایی در جهان ابراز ناراحتی می‌کند. او از غم‌های زندگی، کدورت‌های قلبی و ناپدید شدن نشانه‌های مهربانی و شادی می‌نالد. همچنین، به بی‌عدالتی و نابودی ارزش‌های انسانی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عرفانی، انتقاد اجتماعی و بیان غم‌های وجودی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم انتزاعی و پیچیده موجود در شعر نیاز به تجربه و درک بیشتری از زندگی دارند.

غزل شمارهٔ ۵۷۵۶

اثر ز غنچه درین گلستان نمی بینم
فغان که اهل دلی در میان نمی بینم

چه زهر بود که چشم ستاره ریخت به خاک
که شیر را به شکر مهربان نمی بینم

چنان غبار کدورت دواند ریشه به خاک
که خنده در دهن زعفران نمی بینم

چه نقش بود که بر آب زد سپهر دو رنگ
که شیشه را به قدح همزبان نمی بینم

چنان شکستگی از صفحه جهان شد محو
که رنگ عشق به روی خزان نمی بینم

جز آبروی خسیسان، که خاک بر سر آن
نشان آب درین خاکدان نمی بینم

ز چشم اختر بد آنچنان گریزانم
که ماه ماه سوی آسمان نمی بینم

شکوفه ید بیضا به خاک ریخته است
ز لاله زار تجلی نشان نمی بینم

چرا ز گوشه عزلت برون روم صائب
ز مردمی اثری در جهان نمی بینم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.