هوش مصنوعی: این متن شعری است که به مفاهیم عرفانی، عاشقانه و فلسفی می‌پردازد. شاعر از ناتوانی در درک حقایق جهان، پیچیدگی‌های عشق، و نیاز به آزمون و تجربه برای شناخت حقیقت سخن می‌گوید. همچنین، از شور عشق، جنون ناشی از آن، و ارتباط بین ظاهر و باطن صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۵۷۶۱

درین جهان نشود حال آن جهان معلوم
که مغز را نتوان کرد از استخوان معلوم

که دیده حاشیه باشد ز متن مشکلتر؟
نشد ز سبزه خط راز آن دهان معلوم

عیار ناز ترا اهل عشق می دانند
که بی کشش نشود زور هر کمان معلوم

اگر چه معنی نازک شود برهنه زلفظ
مرا نشد ز کمر هیچ ازان میان معلوم

ز شوق من چه تواند زبان خامه نوشت؟
ضمیر لال نگردد به ترجمان معلوم

توان ز سختی ایام صبر هر کس یافت
عیار زر شود از سنگ امتحان معلوم

جنون من به خط سبز گلرخان بسته است
که در بهار شود شور بلبلان معلوم

ز حسن عاقبت آغاز را توان دریافت
که هست تیر کج و راست در نشان معلوم

ز اشک راز دل بیقرار من شد فاش
که از ستاره شود سیر آسمان معلوم

بلندی سخن دلپذیر ما صائب
ز گرد سرمه نگردد در اصفهان معلوم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.