هوش مصنوعی: شاعر در این متن از بلندپروازی و همت والای خود سخن می‌گوید، از سختی‌هایی که کشیده و از صبر و تحملش در برابر مشکلات می‌نالد. او به توانایی‌های خود در سخنوری و بیان اشاره دارد و از بی‌عدالتی‌ها و ناملایمات زندگی شکوه می‌کند. در نهایت، از تجرد و تنهایی خود می‌گوید و تهمت‌هایی که به او زده شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و سختی‌های زندگی نیاز به بلوغ فکری برای درک کامل دارد.

غزل شمارهٔ ۵۷۸۲

سر بر فلک ز همت والا کشیده ام
تسبیح را ز دست ثریا کشیده ام

هرگز نشد که بر سر حرف آورم ترا
من کز دهان غنچه سخن وا کشیده ام

گرکوه بیستون طرف بحث من شده است
در خاک و خون به موی مدارا کشیده ام

نیسان چرا گهر نکند قطره مرا؟
کم محنتی ز تلخی دریا کشیده ام؟

از پا کشند بی ادبان خار را و من
از خار راه او ز ادب پا کشیده ام

از خاکمال حادثه ایمن نبوده ام
چون سایه رخت خویش به هر جا کشیده ام

بارست بر تجرد من تهمت لباس
داغم که پا به دامن صحرا کشیده ام!

صائب دچار نشتر الماس گشته است
بیش از گلیم خویش اگر پا کشیده ام
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.