هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر در مورد عشق، رنج، امید و ناامیدی است. شاعر از تصاویر مختلفی مانند آیینه، دام، باغ و خون برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند. او از عشق سخن می‌گوید که گاهی با رنج همراه است، اما همچنان به آن امیدوار است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مضامین عاشقانه‌ای که با رنج همراه است،更适合 برای سنین بالاتر است.

غزل شمارهٔ ۵۸۲۴

دل را جلا به دیده نمناک می کنم
آیینه را به دامن تر پاک می کنم

دور نشاط نقطه به پرگار بسته است
سر را به کار حلقه فتراک می کنم

پاس صفای آیینه می دارم از غبار
جان را اگر ز تیغ تو امساک می کنم

بر هر زمین که می رسم، از پیچ و تاب خویش
دامی ز شوق صید تو در خاک می کنم

غافل نیم به مستی ازان قبله دعا
دستی بلند چون شجر تاک می کنم

دارم به اشک بی اثر خود امیدها
با آن که تخم سوخته در خاک می کنم

در باغ بی تو هر قدح خون که می خورم
دست و دهن به دامن گل پاک می کنم

هر چند عاقبت ثمر می ندامت است
خونی به نقد در دل افلاک می کنم

برقی کز اوست سینه ابر بهار چاک
از سادگی نهفته به خاشاک می کنم

صائب ز ضعف تن نفسم می شود تمام
تا چون حباب پیرهنی چاک می کنم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.