هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات ناامیدی، از دست رفتن فرصت‌ها و رنج‌های زندگی است. شاعر از شکست‌ها، ناتوانی‌ها و حسرت‌های خود می‌گوید و به شرایط دشوار زندگی اشاره می‌کند. او از آرزوهای شکسته و تلاش‌های بی‌ثمر سخن می‌گوید و در عین حال، امید به وصل و شادی را نیز بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و رنج‌های زندگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۵۸۳۳

از دست رفت فرصت و ما پا شکسته ایم
در راه آرمیده چو منزل نشسته ایم

چون شیشه نیمه گشت کمر بسته می شود
شد عمر ما تمام و میان را نبسته ایم

سیلاب حادثات ز فریادیان ماست
تا همچو کوه پای به دامن شکسته ایم

داریم فکر ریشه دواندن ز سادگی
با آن که چون سپند بر آتش نشسته ایم

چون تن دهیم روز قیامت به زندگی؟
خون خورده تا ازین قفس تنگ جسته ایم

ما را امید وصل شکر باغ دلگشاست
در زیر پوست خنده زنان همچو پسته ایم

هر چند خون شود به مقامی نمی رسد
این شیشه ها که در ره دل ما شکسته ایم

داغ است چرخ شیشه دل از جان سخت ما
چون کوه زیر تیغ به تمکین نشسته ایم

صائب فضای سینه ما شیشه خانه ای است
از بس که آرزو به دل خود شکسته ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.