هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر ناامیدی، بی‌قراری و سرگشتگی شاعر در برابر ناملایمات زندگی است. او از طمع، وابستگی به دنیا، بی‌ثباتی زندگی و ناتوانی در کنترل سرنوشت خود سخن می‌گوید. همچنین، به عبادتی بی‌حاصل، پشیمانی از گذشته و سکوت در برابر نیک و بد اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی، ناامیدی و فلسفی موجود در شعر برای درک و تجربه نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۵۸۳۲

دست طمع ز مایده چرخ شسته ایم
از جان سخت خود به شکم سنگ بسته ایم

دامان بادبان توکل گرفته ایم
در زورق حباب به لنگر نشسته ایم

برگ خزان رسیده گلزار عالمیم
پیوند شاخسار اقامت گسسته ایم

موقوف ترکتاز نسیمی است گرد ما
بر روی برگ گل به امانت نشسته ایم

چون قطره سر به دامن دریا نهاده ایم
وز موجه تردد خاطر نرسته ایم

در بند یک اشاره موج است این طلسم
دل چون حباب بر نفس خود نبسته ایم

کیفیت از عبادت ما می چکد به خاک
در آب تلخ دامن سجاده شسته ایم

فردا به روی مصحف دل چون نگه کنیم؟
شیرازه اش به رشته زنار بسته ایم

مردم چرا به خرمن ما اوفتاده اند ؟
هرگز به سهو خاطر موری نخسته ایم

مکتوب خویش از الف آه کرده ایم
کاغذ دریده ایم و قلم را شکسته ایم

صائب به عیب خویش فتاده است کار ما
زان رو زبان زنیک و بد خلق بسته ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.