هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به موضوعاتی مانند عشق، فقر معنوی، صبر و استقامت، و ارزش‌های معنوی می‌پردازد. شاعر با بیان تجربیات خود از عشق و زندگی، به دنبال انتقال مفاهیم عمیق انسانی و عرفانی است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر نیاز به درک و تجربه‌ی بیشتری دارد که معمولاً نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۵۸۴۱

از زلف یار رنگ دگر برگرفته ایم
مومیم اگر چه نکهت عنبر گرفته ایم

پیش کسی دراز نگشته است دست ما
ما چون چنار از آتش خود در گرفته ایم

چون سر بر آوریم ز دریا، که چون صدف
گوهر به آبروی برابر گرفته ایم

با دست رعشه دار چو شبنم درین چمن
دامان آفتاب مکرر گرفته ایم

گر دست ما تهی است ز سیم و زر نثار
از چهره آستان تو در زر گرفته ایم

کیفیت جوانی ما را خمار نیست
کز دست پیر میکده ساغر گرفته ایم

ما را به روی گرم چراغ احتیاج نیست
کز بال و پرفشانی خود در گرفته ایم

باور که می کند که درین بحر چون حباب
سر داده ایم و زندگی از سر گرفته ایم؟

در مشت خار ما به حقارت نظر مکن
کز دست برق، تیغ مکرر گرفته ایم

صائب ز نقطه ریزی کلک سخن طراز
روی زمین تمام به گوهر گرفته ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.