هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، شاعر بزرگ سبک هندی، بیانگر نگرش عرفانی و فلسفی شاعر به زندگی و جهان است. او از رها کردن تعلقات دنیوی، عشق به حقیقت، و بی‌اعتنایی به ظواهر سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند گل، بهار، ابر، و خورشید، مفاهیم عمیقی مانند عشق، زهد، و تسلیم در برابر تقدیر را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد.

غزل شمارهٔ ۵۸۵۲

ما رنگ گل ز بوی گل ادراک کرده ایم
سیر بهار در خس و خاشاک کرده ایم

چون اهل زهد شاخچه بندی نمی کنیم
ترک عصا و شانه و مسواک کرده ایم

چون ابر هر کجا قدم ما رسیده است
گنج گهر ز آبله در خاک کرده ایم

در سینه کرده ایم نهان راز عشق را
زنجیر برق از خس و خاشاک کرده ایم

ما را نظر به روزن قصر بهشت نیست
تا سر برون ز حلقه فتراک کرده ایم

چون آفتاب اگر چه نداریم لشکری
تسخیر عالم از نظر پاک کرده ایم

سعی از برای رزق مقدر نمی کنیم
ما این عرق ز جبهه خود پاک کرده ایم

نومید نیستیم ز احسان نوبهار
هر چند تخم سوخته در خاک کرده ایم

صائب چرا قبول نگردد دعای ما؟
ما قبله خود از جگر چاک کرده ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.