۲۰۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۸۵۸

ما همچو آفتاب به هر جا رسیده ایم
هر کوچه ای که هست به عالم دویده ایم

وحشت کنیم ازان که به خلق است آشنا
ما چون غزال، رام زهر خود رمیده ایم

گر خون عرق کنیم چو خورشید دور نیست
باری که آسمان نکشد ما کشیده ایم

چون میوه پخته گشت گرانی برد ز باغ
ما بار نخل چون ثمر نارسیده ایم

دلهای مرده را ز دمی زنده کرده ایم
هر جا که همچو صبح قیامت دمیده ایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.