هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و رنج زندگی، ناامیدی و تلخی‌های آن سخن می‌گوید. او از عجز و ناتوانی در برابر مشکلات و حوادث زندگی می‌نالد و به دنبال راهی برای رهایی از این رنج‌هاست. همچنین، اشاره‌ای به ناامیدی از بخت و اقبال و آرزوی تغییر شرایط دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه‌ی شعر ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۵۸۸۱

تا کی به ذوق نشأه می دردسر کشیم؟
تلخی ز بحر چند برای گهر کشیم؟

تیر ترا ز سینه کشیدن نه کار ماست
آهی مگر به قوت عجز از جگر کشیم

قانع ز گل نه ایم به بویی چو عندلیب
ما سرو را چو فاخته در زیر پر کشیم

زان پیش کافتاب حوادث شود بلند
خود را ز خم به سایه کوه و کمر کشیم

کو بخت تا لباس گل آلود جسم را
در چشمه سار تیغ به آب گهر کشیم

خون مرده است در تن ما از فسردگی
منت چه لازم است که از نیشتر کشیم؟

از اشک شمع، دامن فانوس تر شود
در محفلی که رشته ز عقد گهر کشیم

تنگ است جا بر آن سگ کو از وجود ما
صائب بیا که رخت به جای دگر کشیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.