هوش مصنوعی: در این متن شاعر از جدایی از خود و یادآوری معشوق سخن می‌گوید. او از عشق، بندگی، آزادی، شادی و رنج‌های زندگی می‌نویسد و به مفاهیمی مانند عشق به طبیعت، مبارزه با دشمنان و لذت‌های گذشته اشاره می‌کند. همچنین، شاعر به مفاهیم عرفانی و فلسفی مانند صید پریزاد در کوه قاف و ارشاد زاهد به میکده پرداخته است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'شیرین به خون چو تیشه فرهاد' ممکن است نیاز به دانش ادبی و فرهنگی داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۵۸۹۱

از خویش می رویم و ترا یاد می کنیم
در کوه قاف صید پریزاد می کنیم

هر قسم بندگی که برآید ز دست ما
نسبت به سرو و سوسن آزاد می کنیم

از اشتیاق بحر چو سیلاب نوبهار
در کوه و دشت ناله و فریاد می کنیم

در شادمانی دل خصم است فتح ما
با خلق در شکست خود امداد می کنیم

از دشمنان دریغ نداریم آب خویش
زهاد را به میکده ارشاد می کنیم

لذت نمانده است در آینده حیات
از عیشهای رفته دلی شاد می کنیم

محسود عالمیم، اگر چه دهان تلخ
شیرین به خون چو تیشه فرهاد می کنیم

چون سایه هما نظر التفات ما
صائب به هر زمین فتد آباد می کنیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.