هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و بی‌قراری ناشی از آن سخن می‌گوید. او از ساقی می‌خواهد که با دادن شراب، او را از اندیشه‌های آزاردهنده رها کند. شاعر از بی‌قراری و ناآرامی خود می‌گوید و از ساقی می‌خواهد که او را با شراب مست کند تا از دنیای پر از درد و رنج رهایی یابد. او عشق را ستایش می‌کند و از زیبایی و شیرینی آن سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی مانند عشق، بی‌قراری و استفاده از شراب به عنوان نماد رهایی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال قابل درک نباشد. همچنین، مفاهیم مرتبط با مستی و رهایی از دردهای دنیوی ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۳۱۸۵

عزیزیّ و کَریم و لُطفْ داری
وَلیکِن دور شو، چون هوشیاری

نَشایَد عاشقان را یارِ هُشیار
زِ هُشیاران نیاید هیچ یاری

مرا یک دَم چو ساقی کَم دَهَد میْ
بِگیرم دامَنِ او را به زاری

صُراحی وار خون گِریَم به پیشَش
بِجوشَم هَمچو میْ در‌‌ بی‌قَراری

که از اندیشه بیزارم، بِدِه میْ
مرا تا کِی به اندیشه سِپاری؟

چه حیله سازم ای ساقی؟ چه حیله؟
که حیله آفرین و حیله کاری

به حُجَّت هر دَمَم بیرون فِرِستی
که بَسْ باغَیرتیّ و تَنْگ باری

بُرون و اَنْدَرون و جام و میْ نیست
وَلیکِن در سُخَن این است جاری

قِفی یا ناقَتی هٰذا مُناخٌ
وَلا تَسْرینَ مِنْ هٰذَاالدّیارِ

فَدَیْتُ الْعِشْقَ ما اَحْلیٰ هَواهُ
تَقَطَّعْ فی هَواهُ اِخْتیاری

فَلا تَشْغَلْنی یا ساقی بِلَهْوٍ
وَاَسْکِرْنی بِکاساتٍ کِبارِ

اَیا بَدْرَالتَّمامِ اطْلَعْ عَلَیْنا
بِحَقِّ الْعِشْقِ اِسْمَعْ، لاتُمارِ

وَخَلِّصنی مِنَ الدُّنیا وَاَسْکِرْ
فَلٰا اَدْری یَمینی مِن یَساری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.