هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از صائب تبریزی، احساسات شاعر را در مواجهه با معشوق و نگاه پر شور و حیرت او توصیف می‌کند. شاعر از تأثیر نگاهش بر خود و معشوق سخن می‌گوید و از شرم و حیرتی که در این نگاه نهفته است. او از دیدن رخسار معشوق ناامید شده و حسرت این نگاه را در دل نگه می‌دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از زبان و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۵۹۱۳

تا روی عرقناک ترا دید نگاهم
زد غوطه به سرچشمه خورشید نگاهم

از حوصله دیده من گرد برآورد
از بس ز تماشای تو بالید نگاهم

بر مرکز خال تو مرا تا نظر افتاد
در دایره چشم نگنجید نگاهم

شد دیده بیدار مرا خواب پریشان
از بس به خود از شرم تو لرزید نگاهم

مشقی که ز نظاره روی تو رساندم
مشکل که شود خیره ز خورشیدنگاهم

از شرم برون آی که از شرم عذارت
شد آب و چو اشک از مژه غلطید نگاهم

چون موی زیادست گران در نظر من
تا دور ز رخسار تو گردید نگاهم

چون دیدن رخسار لطیف تو محال است
از دیده برآید به چه امید نگاهم؟

صائب پی نظاره شوم گر همه تن چشم
از دل نبرد حسرت جاوید نگاهم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.