هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج‌ها و سختی‌های زندگی خود می‌گوید، از ناکامی‌ها و دردهای درونی که مانند الماس خراشیده بر قلبش اثر گذاشته‌اند. او از آزادی و رهایی سخن می‌گوید، اما احساس می‌کند که همچون سرو، با وجود گذشتن از ثمر، هنوز در بند است. همچنین، اشاره‌ای به دوری از خرابات (محل عیش و نوش) دارد و ترس از این که مبادا ردایش (آبرو و شخصیتش) را به گرو باده بگیرند. در نهایت، شاعر به عمری که در سایه اقبال گذرانده، اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج درونی و دوری از خرابات نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۹۱۴

از بخت سیه پست نگردید نوایم
از سرمه شب بیش شد آواز درایم

خون از جگر آهن و فولاد گشاید
چون ریزه الماس، خراشیده صدایم

هر سبزه خوابیده که در باغ جهان بود
از خواب گران جست ز گلبانگ رسایم

دوری ز خرابات نه از خشکی زهدست
ترسم گرو باده نگیرند ردایم

چون سرو گذشتم ز ثمر تا شوم آزاد
صد سلسله از برگ نهادند به پایم

در فکر گشاد دل من بس که فرو رفت
افزود به دل عقده ای از عقده گشایم

صائب ز سر خود به ته بال کشیدن
عمری است که در سایه اقبال همایم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.