۲۱۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۹۳۰

یک عمر ز هر خار و خسی ناز کشیدیم
تا بوی گلی از چمن راز کشیدیم

چون برگ گل افزود به رسوایی نکهت
هر پرده که بر چهره این راز کشیدیم

بیطاقتی از خرمن ما دود بر آورد
تا رخت به انجام ز آغاز کشیدیم

آسودگی کنج قفس کرد تلافی
یک چند اگر زحمت پرواز کشیدیم

نشناخت کس از جوهریان جوهر ما را
صائب گهر خود به صدف باز کشیدیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.