هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق الهی و شادی ناشی از آن سخن می‌گوید. او از مطرب عارف می‌خواهد که بنوازد و از نسیم و باد شیرین خبر می‌دهد. شاعر از دورانی و طواف در کعبهٔ اعظم سخن می‌گوید و از عشق و محبت الهی به عنوان منبع سرور و نشاط یاد می‌کند. در پایان، او از کوتاهی کلام خود سخن می‌گوید و از مخاطب می‌خواهد که شرح محبت را بگشاید.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و معنوی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۱۹۰

سَلَبَ الْعِشْقُ فُؤادی، حَصَلَ الْیَوْمَ مُرادی
بِزَن ای مُطربِ عارف، که زِهی دولت و شادی

اَذِنَ الْعِشْقُ تَعالوا، لِتَذُوقُوا وَ تَنالوا
هَلِه ای مژدهٔ شیرین، چه نسیمیّ و چه بادی

کَتَبَ الرُّوحُ سَراحی سَمِعَ الْکَأْسُ صِیاحی
زِ تو اَنْدَر دَوَرانَم، که رَهْ دَور گُشادی

لِخَلیلی دَوَرانی، لِحَبیبی سَیَرانی
چو جِهَت نیست خدا را، چه رَوَم سویِ بَوادی؟

نه که بر کعبهٔ اَعْظَمْ دَوَران است و طَوافی؟
دَوَرانی وَ طَوافی لَکَ، یا اَهْلَ وِدادی

فَتَحَ الْعِشْقُ رِواقًا فَاَجیبُوهُ سِباقًا
هَله در گُلْشَنِ جان رو، چو مُریدیّ و مُرادی

لِتَریٰ فیهِ خُمورًا، وَ نَشاطًا وَ سُرُورًا
که چُنان عیش ندیدی تو ازان روز که زادی

اَنَا قَصَّرْتُ کَلامی، فَتَفَضَّلْ بِتَمامی
بِگُشا شَرحِ مَحَبَّت هَله بر رَغْمِ اَعادی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.