هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از ترس و نفاق در جامعه انتقاد میکند و بیان میدارد که گاهی سکوت بهترین نصیحت است. او از بیم و ترس مردم و رفتارهای دوگانه آنان ابراز ناراحتی میکند و به دنبال روشنگری و حقیقت است. همچنین، شاعر به شمس تبریز اشاره میکند و از غیبت او اظهار تأسف میکند، اما امیدوار است که روزی روشن جایگزین تاریکی شود.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق اجتماعی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، انتقاد از نفاق و ترس در جامعه نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
غزل شمارهٔ ۳۱۹۲
لا یَغُرَّنَکَ سَدُّ هَوَسٍ عَنْ رایی
کَمْ قُصُورٍ هُدِمَتْ مِنْ عِوَجِ الْآرآءِ
اَشْتَهی اَنْصَحُ لٰکِنَّ لِسانی قُفِلْتْ
اِنَّنی اَنْصَحُ بِالصَّمْتِ عَلَی الْاِخْفاءِ
این همه ترس و نِفاق و دودلی باری چیست
نه که در سایه و در دولَتِ این مولایی؟
بیم ازان میکُندَت، تا بِرَوَد بیم از تو
یار ازان میگَزَدَت، تا همه شِکَّرخایی
شَمسِ تبریز شمعیست که غایب گردد
شب چو شُد روز چرا مُنْتَظِرِ فردایی؟
کَمْ قُصُورٍ هُدِمَتْ مِنْ عِوَجِ الْآرآءِ
اَشْتَهی اَنْصَحُ لٰکِنَّ لِسانی قُفِلْتْ
اِنَّنی اَنْصَحُ بِالصَّمْتِ عَلَی الْاِخْفاءِ
این همه ترس و نِفاق و دودلی باری چیست
نه که در سایه و در دولَتِ این مولایی؟
بیم ازان میکُندَت، تا بِرَوَد بیم از تو
یار ازان میگَزَدَت، تا همه شِکَّرخایی
شَمسِ تبریز شمعیست که غایب گردد
شب چو شُد روز چرا مُنْتَظِرِ فردایی؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.