هوش مصنوعی: این متن به موضوع گذرایی زندگی، مرگ و ناپایداری دنیا می‌پردازد. شاعر از رفتن عزیزان و خالی شدن دنیا از اهل سعادت سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که از نامداران تنها سنگ قبر و ردپایی باقی مانده است. او از بی‌قراری راست‌کیشان زیر گردون و ناپایداری زندگی می‌گوید و بیان می‌کند که همه به سوی عدم بازمی‌گردند. شاعر همچنین از افسوس مردم برای رفتگان و ماندگان سخن می‌گوید و از مستی غفلت و خواب گران انسان‌ها پیش از مرگ انتقاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی درباره مرگ و ناپایداری زندگی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است باعث سردرگمی یا اضطراب شود. همچنین، برخی از اشارات انتقادی به اجتماع ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۵۹۶۵

از عزیزان رفته رفته شد تهی این خاکدان
یک تن از آیندگان نگرفت جای رفتگان

عالم از اهل سعادت یک قلم خالی شده است
زان همایون طایران مانده است مشتی استخوان

نیست جز سنگ مزار از نامداران بر زمین
نقش پایی چند بر جا مانده است از کاروان

زیر گردون راست کیشان را نمی باشد قرار
منزل آسایش تیرست بیرون از کمان

باز می گردد به جان بی نفس سوی عدم
هر که در ملک وجود آید ز روشن گوهران

ما به این ده روزه عمر از زندگی سیر آمدیم
خضر چون تن داد، حیرانم، به عمر جاودان؟

پیش ازین بر رفتگان افسوس می خوردند خلق
می خورند افسوس در ایام ما بر ماندگان

مستی غفلت شعور از خلق صائب برده است
تا که پیش از مرگ برخیزد ازین خواب گران؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.