هوش مصنوعی: این شعر از مولانا بیانگر روحیه شورانگیز، عرفانی و انقلابی است. شاعر با استفاده از تصاویر پرشور مانند زدن بر قلب گردون، رها شدن از قیدوبندها، مبارزه با حرص و طمع، و عروج به سوی معنا، مخاطب را به رهایی از محدودیت‌های دنیوی و رسیدن به حقیقت وجود دعوت می‌کند.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربه زندگی برای درک کامل معانی دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند مبارزه با حرص و طمع یا نقد قیدوبندهای اجتماعی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۵۹۶۴

بده می که بر قلب گردون زنیم!
ازین شیشه چون رنگ بیرون زنیم

سرانجام چون خشت بالین بود
به خم تکیه همچون فلاطون زنیم

برآییم از کوچه بند رسوم
قدم در بیابان چو مجنون زنیم

بمالیم در زیر پا حرص را
کف خاک بر چشم قارون زنیم

برآریم از بحر سر چون حباب
ازین تنگنا خیمه بیرون زنیم

به این قد خم گشته، چوگان صفت
سرپای بر گوی گردون زنیم

می لعل خونش به جوش آمده است
چه افتاده پیمانه در خون زنیم؟

عرق رنگ نگذاشت بر روی ما
به قلب قدحهای گلگون زنیم

به دشمن شبیخون زدن عاجزی است
گل صبح بر قلب گردون زنیم

نیفتیم چون سایه دنبال خضر
به لبهای میگون شبیخون زنیم

چو خودپای بربخت خود می زنیم
چرا طعن بر بخت وارون زنیم؟

به خلق ارچه از خاک ره کمتریم
به همت سراز اوج گردون زنیم

دل ما شود صائب آن روز باز
که چون سیل گلگشت هامون زنیم
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.