هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، به زیبایی‌های معشوق و حالات عاشقان می‌پردازد. با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند زلف پیچ‌دار، خواب عاشقان، و طبیعت، احساسات عمیق عشق و شیفتگی را بیان می‌کند. همچنین، از مفاهیمی مانند بیداری و خواب، غرور و فروتنی، و رنج‌های عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات شاعرانه نیاز به درک ادبی بالاتری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۹۷۵

ای فدای چشم مخمور تو خواب عاشقان
وی بلاگردان زلفت پیچ و تاب عاشقان

گر به بیداری غرور حسن مانع می شود
می توان دلهای شب آمد به خواب عاشقان

پیش ازان دست گل شبنم فرو ریزد به خاک
سر برآر از جیب صبح ای آفتاب عاشقان

شست خورشید قیامت دامن از خون شفق
همچنان خونابه می ریزد کباب عاشقان

گردن ما در کمند پیچ و تاب عقل نیست
زلف معشوقان بود مالک رقاب عاشقان

حسن لیلی در رخ مجنون تماشاکردنی است
مگذر از سیر رخ چون ماهتاب عاشقان

از حجاب غنچه بلبل سر به زیر پر کشید
نیست کم از شرم معشوقان حجاب عاشقان

سبحه ریگ روان سررشته را گم کرده است
از شمار درد و داغ بی حساب عاشقان

اعتمادی نیست بر جمعیت برگ خزان
زود می پاشد ز یکدیگر کتاب عاشقان

تیغ یار از خون ما زنجیر جوهر پاره کرد
نشأه دیوانه ای دارد شراب عاشقان

گر هوای سیر گردون هست در خاطر ترا
همتی صائب طلب کن از جناب عاشقان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.