هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی به موضوعات عشق، رنج‌های عاشقان، وصف حالات روحی و معنوی آنان، و نقد دیدگاه‌های سطحی می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند باده گلگون، شعله، و صحرای عشق، حالات عاشقان را توصیف می‌کند و بر بی‌قراری، فداکاری، و عمق احساسات آنان تأکید دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۵۹۷۶

باده گلگون نمی آید به کار عاشقان
از لب میگون خود بشکن خمار عاشقان

شعله نتواند لباس رنگ را تغییر داد
چون برد زردی برون می از عذار عاشقان؟

خانه تن را به خاک تیره یکسان کرده اند
دست خالی می رود سیل از دیار عاشقان

مردم کوته نظر در انتظار محشرند
نقد خود را نسیه کردن نیست کار عاشقان

کوه طورست آن که می آید ز هر پرتو به رقص
نیست سنگ کم به میزان وقار عاشقان

صبح محشر را نمکدان در گریبان بشکند
شورش مغز پریشان روزگار عاشقان

در دل هر نقطه داغی سواد اعظمی است
تند مگذر این چنین از لاله زار عاشقان

ساده از کوه گرانجانی بود صحرای عشق
نقد جان در آستین دارد شرار عاشقان

هر که خود را باخت اینجا می زند نقش مراد
پاکبازست از پشیمانی قمار عاشقان

در سراپای وجودم ذره ای بی عشق نیست
محمل لیلی است هر کف از غبار عاشقان

آفتاب از دیده شبنم نمی پوشد عذار
رخ مپوش از دیده شب زنده دار عاشقان

نیش الماس حوادث با کمال سرکشی
خواب مخمل می شود در رهگذار عاشقان

خار صحرای ادب را دست دامنگیر نیست
زینهار ای گل مکش دامن ز خار عاشقان

دامن برق تجلی خار نتواند گرفت
دست کوته کن ز نبض بی قرار عاشقان

خاک بیدردان به شمع دیگران دارد نظر
آتش از خود می دهد بیرون مزار عاشقان

هر که می داند شمار داغهای خویش را
نیست روز حشر صائب در شمار عاشقان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.