هوش مصنوعی: این متن به بیان دشواری‌های عشق و جدایی از معشوق می‌پردازد و با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند موج و آب، صدف و گوهر، و تیر و کمان، احساسات عمیق انسانی را به تصویر می‌کشد. همچنین، اشاره‌ای به رضایت از دنیا و ارزش عافیت دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۶۰۰۷

پیچ و تاب عشق را نتوان ز جان برداشتن
نیست ممکن موج از آب روان برداشتن

چون صدف من هم ز گوهر دامنی می داشتم
می توانستم اگر دست از دهان برداشتن

خانه خالی پر و بالی است بهر سالکان
تیر را آسان بود دل از کمان برداشتن

هر که از دل بار بردارد، گران بر دوش نیست
از سبوی می گرانی می توان برداشتن

نیست در دریای شورانگیز عالم موج را
هیچ تدبیری به از دست از عنان برداشت

از خدا تا کی به دنیای دنی قانع شدن؟
چند از خوان سلیمان استخوان برداشتن؟

برنمی گردد به ابر از گوهر شهوار آب
نیست ممکن دل ز لعل دلستان برداشتن

پسته بی مغز در لب بستگی رسواترست
نیست حاجت پرده از کار جهان برداشتن

خوشتر از صد باغ و بستان است کنج عافیت
با قفس سهل است دل از گلستان برداشتن

می توان برداشت دل صائب به آسانی ز جان
لیک دشوارست دل از دوستان برداشتن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.