هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر دربارهٔ رنج‌ها، شکست‌ها، و تلاش‌های درونی اوست. شاعر از آبروی خود، آرزوهای شکسته، و تنهایی سخن می‌گوید و با تصاویر زیبا و استعاری مانند «رشته این تنگ چشمان»، «در کف آیینه چون سیماب»، و «زعفران می‌مالد از خجلت» احساسات خود را به تصویر می‌کشد. او همچنین به جستجوی خود در عشق و زندگی اشاره می‌کند و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که باید خود را بیابد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۶۰۱۹

پیش هر تلخی نریزم آبروی خویشتن
می خورم قند از شکست آرزوی خویشتن

رشته این تنگ چشمان رنج باریک آورد
می کنم از جسم زار خود رفوی خویشتن

می فشارم، گر به حرف شکوه بگشاید دهن
چون سبو دستی که دارم بر گلوی خویشتن

در کف آیینه چون سیماب می لرزد به خویش؟
آنچنان لرزد دلم بر آبروی خویشتن

فارغم چون طوطی از حسن گلوسوز شکر
من که شکر می خورم از گفتگوی خویشتن

در غریبی چاره گرد یتیمی چون کنم؟
من که در دریا ندارم شستشوی خویشتن

پیش آن پاکیزه دامن، خانه نارفته ام
گر چه عمرم صرف شد در رفت و روی خویشتن

نیست ممکن این کشاکش از رگ جانم رود
تا نپیوندم به دریا آب جوی خویشتن

تا شدم چون نافه دور از ناف آهوی ختن
می فرستم قاصدی هر دم ز بوی خویشتن

چون به رنگ زرد من بر می خورد برگ خزان
زعفران می مالد از خجلت به روی خویشتن

بی خبر از پیچ و تاب هم سیه روزان نیند
می توان پرسید حال ما ز موی خویشتن

بارها نومید برگشتم ز دکان مسیح
به که خود باشم به همت چاره جوی خویشتن

چون غبارآلود می گردم ز خواب بی غمی
تازه می سازم به خون دل وضوی خویشتن

بس که صائب خویش را در عشق او گم کرده ام
می کنم از همنشینان جستجوی خویشتن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.