۲۲۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۰۲۲

سر به زانوماندگان را طاق می گردد سخن
چون مه نو شهره آفاق می گردد سخن

می کند جمعیت دل گفتگو را منتظم
از پریشان خاطری اوراق می گردد سخن

گر بیفشارند پای خامه را ارباب فکر
زود با عرش برین هم ساق می گردد سخن

بکر معنی را بود در سادگی حسن دگر
بی صفا از زیور اغراق می گردد سخن

می کند گه در مزاج سردمهران کار زهر
گاه زهر غصه را تریاق می گردد سخن

می کند این آب روشن را روان استادگی
از تأمل شهره آفاق می گردد سخن

رشته را اندازد از چشم گهر صائب گره
ناگوار طبع از اغلاق می گردد سخن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.