۱۹۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۰۳۱

لشکر خط ملک حسنت را به هم خواهد زدن
صفحه رخساره ات را خط قلم خواهد زدن

می شود همچشم ابرو عاقبت پشت لبت
سبزه خط خیمه بیرون از عدم خواهد زدن

سنبل کاکل ز گلزارت هوا خواهد گرفت
پس خم از روی تو زلف خم بخم خواهد زدن

خال دزدت در ترازو می گذارد سنگ کم
رونق دکان حسنت را به هم خواهد زدن

سبزه خط گلستانت را فرو خواهد گرفت
زلف گلبانگ بلندی بر قدم خواهد زدن

کلک تقدیر از دوات نافه آهوی چین
خط بیزاری به رخسارت رقم خواهد زدن

می نشیند قهرمان خط به تخت انتقام
بر سر زلف کجت تیغ دو دم خواهد زدن

سنبل زلفت ترا خواهد شدن دل شاخ شاخ
خار بر رخسار گل نیش ستم خواهد زدن

از دل آینه آه سرد سر خواهد کشید
شام از صبح بناگوش تو دم خواهد زدن

لشکر کاکل ترا از سر پریشان می شود
خط مشکین شانه بر زلف ستم خواهد زدن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.