هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از احساسات و تجربیات خود در مواجهه با یک شخصیت محبوب و دوستداشتنی سخن میگوید. او از زیبایی، نور، شادی و لطف این شخصیت صحبت میکند و بیان میکند که حضور این فرد باعث آرامش و شادی او شده است. شاعر همچنین از احترام و محبتی که از سوی این شخصیت دریافت کرده، قدردانی میکند.
رده سنی:
همه سنین
این متن حاوی مضامین عاطفی و زیباییشناختی است که برای همه سنین قابل درک و لذتبخش است. هیچ محتوای نامناسب یا پیچیدهای وجود ندارد که نیاز به محدودیت سنی داشته باشد.
غزل شمارهٔ ۳۲۰۶
اَضْحَکَنی بِنَظْرَةٍ، قُلْتُ لَهُ فَهٰکَذی
شَرَّفَنی بِحَضْرَةٍ، قُلْتُ لَهُ فَهٰکَذی
جاءَ اَمیرُ عِشْقِهِ اَزْعَجَنی جُنُودُهُ
اَمْدَدَنی بِنُصْرَةٍ، قُلْتُ لَهُ فَهٰکَذی
جَمَّلَنی جَمالُهُ، نَوَّرَنی هِلالُهُ
اَطْرَبَنی بِسَکْرَةٍ، قُلْتُ لَهُ فَهٰکَذی
یَسْکُنُ فی جِوارِنا، تَسْکُنُ مِنْهُ نارُنا
یُدْهِشُنا بِعِشْرَةٍ، قُلْتُ لَهُ فَهٰکذی
نَوَّرَ وَجْهُهُ الدُّجیٰ، صَدَّقَ لُطْفُهُ الرَّجا
اَکْرَمَنی بِزَوْرَةٍ، قُلْتُ لَهُ فَهٰکذی
نالَ فُوادی کاسَهُ عَظَّمَهُ وَ باسَهُ
فازَ بِهِ بِخَمْرَةٍ، قُلْتُ لَهُ فَهٰکذی
مِنْ تَبریزَ شَمْسُ دینْ یَسْمَعُ مِنّیَ الْاَنین
یُکْرِمُنی بِسَفْرَةٍ، قُلْتُ لَهُ فَهٰکَذی
شَرَّفَنی بِحَضْرَةٍ، قُلْتُ لَهُ فَهٰکَذی
جاءَ اَمیرُ عِشْقِهِ اَزْعَجَنی جُنُودُهُ
اَمْدَدَنی بِنُصْرَةٍ، قُلْتُ لَهُ فَهٰکَذی
جَمَّلَنی جَمالُهُ، نَوَّرَنی هِلالُهُ
اَطْرَبَنی بِسَکْرَةٍ، قُلْتُ لَهُ فَهٰکَذی
یَسْکُنُ فی جِوارِنا، تَسْکُنُ مِنْهُ نارُنا
یُدْهِشُنا بِعِشْرَةٍ، قُلْتُ لَهُ فَهٰکذی
نَوَّرَ وَجْهُهُ الدُّجیٰ، صَدَّقَ لُطْفُهُ الرَّجا
اَکْرَمَنی بِزَوْرَةٍ، قُلْتُ لَهُ فَهٰکذی
نالَ فُوادی کاسَهُ عَظَّمَهُ وَ باسَهُ
فازَ بِهِ بِخَمْرَةٍ، قُلْتُ لَهُ فَهٰکذی
مِنْ تَبریزَ شَمْسُ دینْ یَسْمَعُ مِنّیَ الْاَنین
یُکْرِمُنی بِسَفْرَةٍ، قُلْتُ لَهُ فَهٰکَذی
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.