هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد و رنج انسان در زندگی است و از مفاهیمی مانند عشق، امید، رنج، و تحول سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند سنگ خاره، آتشپاره، و گندم از زمین، به بیان احساسات عمیق انسانی می‌پردازد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم مانند رنج و اندوه نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۶۱۵۳

از تن خاکی دل صد پاره می آید برون
این شرر آخر ز سنگ خاره می آید برون

نیست از بخت سیه دلهای روشن را غبار
روشن از خاکستر آتشپاره می آید برون

دل مخور ز اندیشه روزی که گندم از زمین
سینه چاک از شوق روزی خواره می آید برون

غنچه چون گل شد، ز حفظ بوی خود عاجز شود
آه بی تاب از دل صد پاره می آید برون

زان دل سنگین اگر جویم ترحم دور نیست
مومیایی هم ز سنگ خاره می آید برون

می شود در بی کسی این چشمه رحمت روان
شیرکی ز انگشت در گهواره می آید برون؟

چون حبابی می تواند بحر را در بر کشید؟
از تماشای تو کی نظاره می آید برون؟

می دهم تصدیع صائب چاره جویان را عبث
از علاج درد من کی چاره می آید برون؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۱۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.