۲۰۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۱۸۶

ز چشم ظالم او چون نیندیشند معصومان؟
که دارد غمزه ای گیرنده تر از خون مظلومان

نیفتد هیچ کافر بر زبان ناصحان یارب!
مرا کردند عاقل رفته رفته این نفس شومان

اگر در دامن محشر گنه این آبرو دارد
بسا خجلت که خواهد شد گریبانگیر معصومان

صفا می بارد از آب گهر آیینه دولت
مهل آید برون از پرده آب چشم مظلومان

به شکر این که محروم از وصال او نه ای صائب
بگو در وقت فرصت شمه ای از حال محرومان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۱۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.