هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، بیانگر احساسات شدید عاشقانه و درد فراق است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند آفتاب عشق، چشمه خورشید، و لاله خونین، عمق احساسات خود را به تصویر می‌کشد. او از دنیای مادی فراتر رفته و به عشق الهی می‌پردازد. همچنین، شعر حاوی مضامینی مانند فنا در عشق، رنج عشق، و بی‌قراری است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با استفاده از استعاره‌های پیچیده، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و فنا ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۶۲۳۶

به هم پیوسته از بس در حریم سینه داغ من
تماشایی ندارد رنگ از گلگشت باغ من

چنان از آفتاب عشق می جوشد دماغ من
که پهلو می زند با چشمه خورشید داغ من

مرا برده است وحشت از جهان آب و گل بیرون
عرق ریزد فلک بیهوده ز انجمن در سراغ من

ز منت بر دل روشن بود مردن گواراتر
شود دست حمایت باد صرصر بر چراغ من

مرا زنگار از دل چون زداید باده لعلی؟
که می چون لاله خون مرده گردد در ایاغ من

ز فکر عافیت آسوده ام با درد و داغ او
ز جوش گل ندارد سبزه بیگانه باغ من

اگر چه خاک من گلرنگ شد از باده پیمایی
همان خمیازه چون گل می زند موج از ایاغ من

مشو از شبنم خونگرم من ای شاخ گل غافل
که می سوزد نفس خورشید تابان در سراغ من

ندارد دودمان عشق چون من مجلس افروزی
سیه مستی کند پروانه از دود چراغ من

به شیرین کاری صنعت ز شیرین برده ام دل را
چرا میراب جوی شیر نبود سنگداغ من؟

ازان دارد چو داغ لاله، داغ من رگ خامی
که بیش از داغ، شور عشق می سوزد دماغ من

ز تأثیر دعای جوشن می نشکند صائب
به سنگ خاره چون یاقوت اگر غلطد ایاغ من
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.