هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساسات و عواطف درونی خود سخن می‌گوید، از نازک‌خیالی و حساسیت خود نسبت به شهرت و اشارات دیگران می‌نالد. او از تشنگی روح و عدم رضایت از زندگی می‌گوید و بیان می‌کند که حتی آب زندگی هم نمی‌تواند سفال وجودش را تر کند. شاعر از عشق و تمنای وصال معشوق می‌گوید که در خیالش جای نمی‌گیرد و از روز حشر و طول زمان شکوه می‌کند. او از حیرت و نازک‌نهالی خود سخن می‌گوید و خود را مانند هلالی می‌داند که بیش از بدر ناخن بر دل می‌زند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۶۲۳۷

نبالد بر خود از شهرت دل نازک خیال من
ز انگشت اشارت بیش می کاهد هلال من

ز برق تشنگی از خرمن من دود اگر خیزد
به آب زندگی لب تر نمی سازد سفال من

نبیند با هزاران چشم پیش پای خود گردون
اگر از دل قدم بیرون نهد گرد ملال من

تمنای وصالش چون به گرد خاطرم گردد؟
پریرویی که از تمکین نیاید در خیال من

به امید چه روز حشر از لب مهر بردارم؟
که کوته می کند طول زمان را عرض حال من

ز حیرت سروها را می رود از یاد بالیدن
به هر گلشن که گردد جلوه گر نازک نهال من

ازان از فربهی چون ماه می سازم تهی پهلو
که بیش از بدر ناخن می زند بر دل هلال من
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.