هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند درد و رنج درونی، صبر و استقامت، و تلاش برای رسیدن به تعادل و آرامش می‌پردازد. شاعر از دل‌سوزی و رنج‌های روحی سخن می‌گوید و بیان می‌کند که برای رسیدن به آرامش، باید سال‌ها صبر کرد. همچنین، اشاره‌ای به ناپایداری دنیا و بی‌توجهی انسان‌ها به حقایق درونی دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و درد درونی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۶۲۹۵

اشک خونین نه ز هر آب و گل آید بیرون
این گل از دامن صحرای دل آید بیرون

سالها غوطه به خوناب جگر باید خورد
تا ز دل یک نفس معتدل آید بیرون

می رود منفعل از مجلس مستان خورشید
هر که ناخوانده درآید خجل آید بیرون

نیست ممکن که ز همصحبتی آب روان
سرو را پای اقامت ز گل آید بیرون

شیشه چرخ به جان سختی خود می نازد
چه تماشاست که آن سنگدل آید بیرون!

پرده داغ دریدن گل بی ظرفیهاست
لاله از تربت ما منفعل آید بیرون

چه کند آتش دوزخ به جگر سوخته ای
که ز دیوان قیامت خجل آید بیرون

تن پرستان همه مشغول تماشای خودند
تا که از خود به تماشای دل آید بیرون؟

بگذر از دردسر سوزن عیسی صائب
غم نه خاری است که از پای دل آید بیرون
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.