هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند لاله، شمع، آینه و گوهر، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، امید و روشنایی می‌پردازد. شاعر از تاریکی‌های دل و روزگار سخن می‌گوید اما امیدوار است که با نور عشق و قیامت، روشنایی حاصل شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان کم‌سال دشوار می‌باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم مانند 'قیامت' و 'رنج عشق' نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۶۳۳۰

مرا ز لاله چراغ نظر شود روشن
ز قرب سوخته جانان شرر شود روشن

چو آتش جگر لعل، بی زوال بود
چراغ هر که به خون جگر شود روشن

ز بس گرفته ز نادیدنی شده است دلم
ز زنگ، آینه ام بیشتر شود روشن

ز حرف سرد دل ما چو غنچه بگشاید
چراغ ما به نسیم سحر شود روشن

دلی که تیره ز اوضاع روزگار شده است
در آفتاب قیامت مگر شود روشن

به گرمخونی من خسته ای ندارد عشق
چو شمع از رگ من نیشتر شود روشن

گره ز کار دل من شود به آبله باز
چنان که چشم صدف از گهر شود روشن

نکرد گرمی پرواز بی پر و بالم
کجا ز شمع مرا بال و پر شود روشن؟

درین محیط عنان را کشیده دار چو موج
که از استادگی آب گهر شود روشن

چراغ هر که ز دلهای گرم افروزد
ز آستین صبا بیشتر شود روشن

ز رشک حسن گلوسوز یار نیست بعید
چو شمع سبز اگر نیشکر شود روشن

ز عمر قسمت ما نیست جز زمان وداع
چو آن چراغ که وقت سحر شود روشن

نرفت تیرگی از دل به سعی ما صائب
مگر ز پرتو اهل نظر شود روشن
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۳۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۳۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.