هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره‌ی ناتوانی، شکست، و تاریکی بخت است. او از تشبیهات زیبایی مانند موج، ماه و آفتاب، و شمع برای توصیف حالات درونی خود استفاده می‌کند. شاعر به رغم شکست‌هایش، همچنان امیدوار است و به قدرت درونی خود تکیه می‌کند. همچنین، او از ناز و نیازهای دنیوی بی‌نیاز است و به خود متکی است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تشبیهات و استعارات نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۶۴۰۰

در روز حشر سایه کوه گناه من
گردید از آفتاب قیامت پناه من

اندیشه از شکست ندارم که همچو موج
افزوده می شود ز شکستن سپاه من

گر ماه و آفتاب شود هر ستاره ای
روشن نمی شود شب بخت سیاه من

سوزد به ناتوانی من دل غنیم را
دود از نهاد برق برآرد گیاه من

نبود به ناز بالش مردم مرا نیاز
کز دست خود بود چو سبو تکیه گاه من

بر باد داد خرمن عمر من و هنوز
ساکن نمی شود نفس عمر کاه من

در چشمخانه بر در و دیوار می تند
از دورباش ناز تو تار نگاه من

کم نیست فیض گردش تسبیح من ز جام
مخمور مست می رود از خانقاه من

در وادیی که خلق نظر بسته می روند
باریک تر ز موی میان است راه من

هر چند می کشم می گلرنگ در لباس
گل می کند چو غنچه ز طرف کلاه من

در تنگنای سینه ازان خوی آتشین
چون موی زنگیان شده پیچیده آه من

چون شمع پیش پای نسیم اوفتاده ام
دست حمایت که شود تا پناه من

هر چند از حجاب ندارم زبان عذر
صائب بس است خجلت من عذرخواه من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۳۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.