هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد و رنج شاعر از ناملایمات زندگی و حوادث ناگوار است. او از گریههای بیپایان، زخمهای روحی، و احساس تنهایی و بیکسی میگوید. همچنین، اشارهای به ناتوانی در حل مشکلات و تلاشهای بیثمر دارد. در نهایت، شاعر از بیعدالتی روزگار و حفظ آبروی خود سخن میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند دردهای روحی و ناامیدی ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۶۴۰۵
زین گریه ها که هست گره در گلوی من
پیدا شود دو زخم نمایان به روی من
نزدیک شد که جوش شکایت برآورم
ظرف هزار بحر ندارد سبوی من
یارب چه طالع است که هرگز خطا نشد
تیر حوادث از بدن همچو موی من
شد گردنم ز گردن قمری سیاهتر
از بس که اشک دست نهد بر گلوی من
از بی کسی به آینه گر روبرو شوم
صد حرف سخت، آینه گوید به روی من
چون صبح، چاک سینه من بخیه گیر نیست
عیسی مکن به رشته مریم رفوی من
عقلم برون نمی رود از سر به زور می
خالی نمی شود ز فلاطون کدوی من
آیینه ام ز گرد کدورت برهنه است
پیوسته صاف می گذرد آب جوی من
هر چند خاکمال مرا داد روزگار
راضی نشد به ننگ طلب آبروی من
صائب ز بس که حرف گل روی او زدم
صد عندلیب مست شد از گفتگوی من
پیدا شود دو زخم نمایان به روی من
نزدیک شد که جوش شکایت برآورم
ظرف هزار بحر ندارد سبوی من
یارب چه طالع است که هرگز خطا نشد
تیر حوادث از بدن همچو موی من
شد گردنم ز گردن قمری سیاهتر
از بس که اشک دست نهد بر گلوی من
از بی کسی به آینه گر روبرو شوم
صد حرف سخت، آینه گوید به روی من
چون صبح، چاک سینه من بخیه گیر نیست
عیسی مکن به رشته مریم رفوی من
عقلم برون نمی رود از سر به زور می
خالی نمی شود ز فلاطون کدوی من
آیینه ام ز گرد کدورت برهنه است
پیوسته صاف می گذرد آب جوی من
هر چند خاکمال مرا داد روزگار
راضی نشد به ننگ طلب آبروی من
صائب ز بس که حرف گل روی او زدم
صد عندلیب مست شد از گفتگوی من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.