هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق، درد فراق، و تأثیرات عمیق عشق بر روح و روان خود سخن می‌گوید. او از رنگ‌های مختلف احساسات، از جمله ننگ، نیرنگ، و شادی‌های گذرا صحبت می‌کند و تأکید می‌کند که عشق بر همه چیز غلبه دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۶۴۴۲

پاک کن از لوح جهان زنگ من
تا برهد عشق تو از ننگ من

چند شود جامه بیرنگ دل
چون پر طاوس ز نیرنگ من؟

گر چه لبم نامه سربسته ای است
نامه واکرده بود رنگ من

گردش چشمت به فلاخن گذاشت
عقل من و دانش و فرهنگ من

نیست رهایی سر زلف ترا
گر به فلک می روی، از چنگ من

گنج چراغ دل ویرانه شد
راه مگردان ز دل تنگ من

مهره گهواره اطفال کرد
شوخی او عقل گرانسنگ من

دیده من کان بدخشان شده است
از رخت ای ساقی گلرنگ من

ناله من چون نبود پایدار؟
کوه غم اوست هم آهنگ من

چاشنی صلح دهد در مذاق
جنگ تو ای دلبر خوش جنگ من

آن غزل مولوی است این که گفت
پیشترآ ای صنمم شنگ من
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.