هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به توصیف عشق و تأثیرات عمیق آن بر دل و جان می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند آتش، آب، ماه، خورشید و گل برای بیان احساسات خود استفاده کرده و عشق را به عنوان نیرویی جهان‌سوز و تحول‌آفرین به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۶۴۵۰

آتشین رویی که شد آیینه دل آب ازو
مرکز پرگار حیرت می شود سیماب ازو

نامسلمانی که تسبیح مرا زنار کرد
چون دل قندیل می لرزد دل محراب ازو

گوهری را کز محیط عشق من خوش کرده ام
خاتم جم می شود هر حلقه گرداب ازو

ماه شبگردی کز او ویرانه من روشن است
چاکها در سینه دارد چون کتان مهتاب ازو

گل چه باشد پیش روی لاله رنگش، کز شفق
خون خود را می خورد خورشید عالمتاب ازو

حسن عالمسوز او هر چند در صد پرده بود
سرمه شد در دیده من پرده های خواب ازو

حرف گفتن در میان عشق و دل انصاف نیست
صاحب منزل ازو، منزل ازو، اسباب ازو

از حجاب عشق صائب روی چون خورشید او
رفت در ابر خط و چشمی ندادم آب ازو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.