۲۱۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۴۵۱

عشق صیادی است گردون حلقه فتراک او
هر دو عالم در رکاب توسن چالاک او

تا که را از خاک برگیرد، که را در خون کشد
ناوک مشکل پسند غمزه بی باک او

کشته پیکان او را شستشو در کار نیست
می تراود چشمه کوثر ز شست پاک او

کیست در روی زمین با او تواند دست کوفت؟
کآسمان با این زبردستی بود در خاک او

جوهر غیرت بر او ختم است از صاحبدلان
می گریزد برق عالمسوز از خاشاک او

چون پر پروانه سوزد پرده افلاک را
چون برافروزد ز می رخسار آتشناک او

صائب از نخجیرگاه او به ناکامی بساز
نیست هر صید زبون شایسته فتراک او
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.