هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، به زیبایی‌های معشوق و احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. شاعر از عشق و دل‌باختگی خود سخن می‌گوید و با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، عظمت و جذابیت معشوق را توصیف می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند تسخیر دل و جذبه‌های معنوی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۶۴۶۴

نیست صید لاغر من قابل نخجیر تو
از سبکروحی مگر بر خاک افتد تیر تو

بر شکوهش گر چه تنگی می کند این نه رواق
نیست خالی ذره ای از حسن عالمگیر تو

هست در هر حلقه اش دام تماشایی دگر
دل چسان آید برون از زلف چون زنجیر تو؟

غمزه ات گردید در ایام خط خونریزتر
می کند زنگار کار زهر با شمشیر تو

گر کند نقاش از بال سمندر خامه را
می شود چون موی آتشدیده از تصویر تو

شیشه دل چون پریزاد ترا گردد حریف؟
برنیاید کوه قاف از عهده تسخیر تو

مانع از جولان نمی گردد شفق خورشید را
خون عاشق چون تواند گشت دامنگیر تو؟

صائب از رخ گرد می شوید به آب زندگی
می کند چون خضر هر کس سعی در تعمیر تو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.