هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های عمیق، به توصیف کوه به عنوان نمادی از عشق، درد، مقاومت و شکوه می‌پردازد. شاعر از کوه به عنوان موجودی زنده یاد می‌کند که با عشق و رنج انسان‌ها درگیر است و در برابر سختی‌ها ایستادگی می‌کند. همچنین، شعر به مفاهیمی مانند عقل، فرهنگ، بردباری و عشق الهی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شاعرانه قدیمی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۶۵۸۰

از دل سودایی ما آسمان رنگ است کوه
از هلال تیشه ما آتشین چنگ است کوه

بس که از فریاد من در سینه اش پیچیده درد
با فلک از خشک مغزی بر سر جنگ است کوه

عقل را عاجز کند کوه غم از گردنکشی
زیر ران شهسوار عشق شبرنگ است کوه

چرخ را ناسازی ما این چنین ناساز کرد
ورنه با هر کس که آهنگ است، آهنگ است کوه

بر تو از سنگین رکابی دامن صحرا شده است
ورنه بر سیل بهاران سینه تنگ است کوه

چهره کهسار لعلی از فروغ لاله نیست
از شرار تیشه ما آتشین رنگ است کوه

پیش کوه درد ما باشد سبک چون برگ کاه
ورنه در میزان بی دردان گرانسنگ است کوه

پیش ازین گر ناخن از فرهاد آتشدست داشت
این زمان از تیشه ما آتشین چنگ است کوه

از شکوه کوهکن چون سنگ طفلان شد سبک
گر چه از تمکین سراپا عقل و فرهنگ است کوه

بی شجاعت کار نگشاید بزرگان را به حلم
در مقام بردباری تیغ در چنگ است کوه

بی خبر از صورت احوال حسن و عشق نیست
گر چه چون آیینه دایم در ته زنگ است کوه

بادبان عیش را چون ابر برگردون رسان
از فروغ لاله چندانی که گلرنگ است کوه

نیست صائب هیچ کس محروم از احسان عشق
گر چه از صحراست میدان صاحب اورنگ است کوه
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۵۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۵۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.