هوش مصنوعی: این متن یک غزل عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از خداوند درخواست‌های مختلفی دارد، مانند آرامش بخشیدن به معشوق، بهبودی بیماران، و هدایت گم‌گشتگان. شاعر از عشق، درد، و حیرت سخن می‌گوید و از خداوند می‌خواهد تا معشوق سنگدل را به راه راست هدایت کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۶۵۹۴

یارب آشفتگی زلف به دستارش ده
چشم بیمار بگیر و دل بیمارش ده

تا به ما خسته دلان بهتر ازین پردازد
دلی از سنگ خدایا به پرستارش ده

چاک چون صبح کن از عشق گریبانش را
سر چو خورشید به هر کوچه و بازارش ده

از تهیدستی حیرت زدگان بی خبرست
دستش از کار ببر راه به گلزارش ده

می برد سرکشی و ناز ز اندازه برون
همچو سرو از گره خاطر خود بارش ده

سرمه خواب ازان چشم سیه مست بشو
شمع بالین ز دل و دیده بیدارش ده

تا به خونابه کشان بهتر ازین پردازد
چندی از خون جگر ساغر سرشارش ده

تا مگر باخبر از صورت حالم گردد
به کف آیینه ای از حیرت دیدارش ده

آن بت سنگدل از پیچش ما بی خبرست
پیچ و تابی به رگ و ریشه چو زنارش ده

نیست از سنگ دلم، ورنه دعا می کردم
کز نکویان به خود ای عشق سروکارش ده

صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت
ای خداوند یکی یار جفاکارش ده
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۵۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۵۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.