هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر ناامیدی، یأس و دوری از آرزوهاست. شاعر از کوتاهی عمر، نرسیدن به خواسته‌ها، بی‌پاسخی دعاها و ناتوانی در برابر تقدیر می‌نالد. همچنین به موضوعاتی مانند عشق، هجران، صبر و ناامیدی از دنیا اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی، عرفانی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین برخی از مضامین مانند ناامیدی و یأس ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۶۵۹۸

ز آستان تو کرد آن که پای ما کوتاه
به تیغ، رشته عمرش کند قضا کوتاه!

کجا به دامن آن قبله مراد رسد؟
که هست دست من از دامن دعا کوتاه

درازدستی دربان ز چوب منع نکرد
ز آستانه امید، پای ما کوتاه

مگر به لطف خموشم کنی وگرنه چو شمع
نمی شود به بریدن زبان مرا کوتاه

ز عمر کوته خود آنقدر امان خواهم
کزان دو زلف کنم دست شانه را کوتاه

نبرد از دل فرعون زنگ، دست کلیم
ز صبحدم شب ما می شود کجا کوتاه؟

به وصف زلف، شب هجر نارسایی کرد
کند درازی افسانه راه را کوتاه

نمی رسد به گریبان عافیت دستت
نکرده دست ز دامان مدعا کوتاه

توان به صبر خمش هرزه نالان را
که از مقام شود ناله درا کوتاه

ز پیچ و تاب دل افزود بیش طول امل
شود ز تاب زدن گر چه رشته ها کوتاه

کند بلندی دعوی برهنه عورت جهل
که از کشیدن قد می شود قبا کوتاه

ز بس که بر در بیگانگی زدم صائب
شد از خرابه من پای آشنا کوتاه
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۵۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۵۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.