هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، به بیان احساسات عاشقانه، رنج‌های عشق، و مفاهیم عرفانی می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند سبزه، یوسف، غنچه، و سنگ برای انتقال مفاهیم استفاده کرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات تاریخی نیاز به دانش ادبی و فرهنگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

غزل شمارهٔ ۶۶۱۹

تا سبزه خط از لب جانان برآمده
آه از نهاد چشمه حیوان برآمده

عشق است نازپرور راحت، وگرنه حسن
یوسف صفت به محنت زندان برآمده

در بزم وصل، داغ تهی چشمی من است
دلوی که خالی از چه کنعان برآمده

داند که من ز دامن صحرا چه می کشم
بر سنگ، پای هر که ز دامان برآمده

آن غنچه را که من به نفس باز کرده ام
صبح قیامتش ز گریبان برآمده

ما بی توکلیم، وگرنه درین چمن
رزق شکوفه از بن دندان برآمده

چون سبزه ای که در قدم بید بشکند
مژگان من به خواب پریشان برآمده

از داغ عشق، جن و ملک را نصیب نیست
این مه ز مشرق دل انسان برآمده

کی درهم از دم خنک تیغ می شود؟
صائب به سردمهری دوران برآمده
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.