۲۴۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۶۲۰

چون غافل است دل ز حق از دل چه فایده؟
بی لیلی از نظاره محمل چه فایده؟

سیری ز مال نیست تهی چشم حرص را
غربال را ز کثرت حاصل چه فایده؟

از وصل شد تردد خاطر فزون مرا
پروانه را ز بودن محفل چه فایده؟

چون هست در تصرف دریاعنان موج
رفتن نفس گسسته به ساحل چه فایده؟

زنجیر موج مانع رفتار سیل نیست
بی تاب شوق را ز سلاسل چه فایده؟

پر زر نساخت چون دهن عندلیب را
گل را ز نقد خویش چه حاصل، چه فایده؟

موج سراب سلسله جنبان تشنگی است
حق جوی را ز عالم باطل چه فایده؟

چون می شود زیاده ز ایثار، سیم و زر
بستن در سؤال به سایل چه فایده؟

تا شهرت است مطلب از احسان سیم و زر
از ریزش کریم چه حاصل، چه فایده؟

پیکان دلش ز خنده سوفار وا نشد
چون نیست خرمی ز ته دل چه فایده؟

چون گرد خجلت از رخ قاتل نمی برد
صائب ز پرفشانی بسمل چه فایده؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.