هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، بیانگر احساس بیگانگی، عشق و نیاز به توجه است. شاعر از ساقی می‌خواهد تا با بخشیدن می و محبت، او را از غم و تنهایی نجات دهد. همچنین، او به دنبال جلب توجه و لطف معشوق است و از او می‌خواهد تا با بخشیدن بوسه یا پیغامی، دلش را شاد کند. در نهایت، شاعر به دنبال روشنایی و صفا در زندگی است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند بوسه و دشنام ممکن است نیاز به توضیح بیشتری برای مخاطبان جوان‌تر داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۶۶۴۱

بیگانگی ز حد رفت ساقی می صفا ده
ما را ز خویش بستان خود را دمی به ما ده

از پافتادگانیم در زیر پا نظر کن
از دست رفتگانیم دستی به دست ما ده

هر چند بوالفضولی است از دور بیش جستن
در زیر چشم ما را پیمانه ای جدا ده

دیوان ما و خود را مفکن به روز محشر
در عذر خشم بیجا یک بوسه بجا ده

گر بوسه ای نبخشی، دشنام را چه مانع؟
گر آشنا نگردی پیغام آشنا ده

ای پادشاه خوبی در شکر بی نیازی
از حسن خود زکاتی گاهی به این گدا ده

بی جذبه از تردد کاری نمی گشاید
چون برگ که سبک شو خود را به کهربا ده

از تیرگی چو صائب محروم از لقایی
چندان که می توانی آیینه را جلا ده
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.