هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و انتقادی است که به موضوعاتی مانند غفلت از درون، عجز انسان در برابر هستی، اهمیت دل و عشق، و نقد عقلگرایی صرف می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های زیبا، مخاطب را به تفکر در مورد معنای زندگی و رسیدن به حقیقت درونی دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۶۶۴۹

ای که از شغل عمارت غافل از دل گشته ای
از سگ خاموش گیر خاک غافل گشته ای

دانه با بی دست و پایی سربرآورد از زمین
تو به چندین بال و پر عاجز چه در گل گشته ای

تختش از تاج است هر سنگی که شد یاقوت و لعل
خرج آب و گل نمی گردی اگر دل گشته ای

کهنه دیوار ترا دارد دو عالم در میان
خواهی افتادن به هر جانب که مایل گشته ای

نیست غیر از گوشه گیری بحر عالم را کنار
پا به دامن کش اگر جویای ساحل گشته ای

چون توانی کعبه مقصود را دریافتن؟
کز گرانخوابی گره در ره چو منزل گشته ای

می گدازندت به چشم شور این نادیدگان
از زبان آتشین گر شمع محفل گشته ای

ترک دعوی کن که می گردی سبک چون برگ کاه
گر به کوه قاف در معنی مقابل گشته ای

آب حیوان را ز تاریکی به دست آورده اند
تن به ظلمت ده اگر روشنگر دل گشته ای

همچو خون مرده سامان تپیدن در تو نیست
کو سماع بلبلان گرزان که بسمل گشته ای

دست خواهش از طلب اکنون که کوته کرده ای
کاسه دریوزه یک شهر سایل گشته ای

رام مجنون لیلی از دامن فشانی می شود
بی سبب خار و خس دامان محمل گشته ای

عقل را هرگز کند عاقل به سودا اختیار؟
چاره دیوانگی کن ای که عاقل گشته ای

ناخن آه است در مشکل گشایی ها علم
اینقدر عاجز چرا در عقده دل گشته ای

چون به درها می روی صائب چو ارباب طلب؟
در حقیقت آشنا گر با در دل گشته ای
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.