هوش مصنوعی:
این متن شعری است که با استفاده از تصاویر و استعارههای غنی، به توصیف وقایع و احساسات مرتبط با واقعه عاشورا میپردازد. شاعر از عناصری مانند لباس عنبرین، سرو، شب و روز، شعله، آب حیات، کعبه، و شام غریبان برای بیان غم و اندوه و مظلومیت استفاده کرده است. همچنین، به نقش امام حسین (ع) و یارانش در این واقعه اشاره میکند و از بیعدالتیهای روا شده بر آنان سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق مذهبی و عاشورایی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و استعارهها نیاز به دانش ادبی و تاریخی دارند که معمولاً در سنین بالاتر کسب میشود.
غزل شمارهٔ ۶۶۵۲
با لباس عنبرین امروز جولان کرده ای
سرو را در جامه قمری خرامان کرده ای
از دل شب پرده بر رخسار روز افکنده ای
شعله را در پرنیان دود پنهان کرده ای
چون سکندر تشنگان را سر به صحرا داده ای
ابر ظلمت را نقاب آب حیوان کرده ای
کعبه سان بر تن لباس شبروان پوشیده ای
عالمی را از لباس صبر عریان کرده ای
در لباس اهل ماتم جلوه گر گردیده ای
روز را بر عاشقان شام غریبان کرده ای
در میان روز و شب خون در میان است از شفق
چون به هم این هر دو را دست و گریبان کرده ای؟
آفتاب تیغ زن چون گل سپر افکنده است
تا تو با تیغ و سپر آهنگ میدان کرده ای
در چنین روزی که گوهر کرد آب خود سبیل
تشنگان را منع ازان چاه زنخدان کرده ای
آب خوردن از مروت نیست در عاشور و تو
چشم میگون را ز خون خلق مستان کرده ای
آه اگر شاه شهیدان از تو پرسد روز حشر
آنچه از بیداد با ما تلخکامان کرده ای
صائب از بس کز زبان کلک شکر ریختی
سرمه زار اصفهان را شکرستان کرده ای
سرو را در جامه قمری خرامان کرده ای
از دل شب پرده بر رخسار روز افکنده ای
شعله را در پرنیان دود پنهان کرده ای
چون سکندر تشنگان را سر به صحرا داده ای
ابر ظلمت را نقاب آب حیوان کرده ای
کعبه سان بر تن لباس شبروان پوشیده ای
عالمی را از لباس صبر عریان کرده ای
در لباس اهل ماتم جلوه گر گردیده ای
روز را بر عاشقان شام غریبان کرده ای
در میان روز و شب خون در میان است از شفق
چون به هم این هر دو را دست و گریبان کرده ای؟
آفتاب تیغ زن چون گل سپر افکنده است
تا تو با تیغ و سپر آهنگ میدان کرده ای
در چنین روزی که گوهر کرد آب خود سبیل
تشنگان را منع ازان چاه زنخدان کرده ای
آب خوردن از مروت نیست در عاشور و تو
چشم میگون را ز خون خلق مستان کرده ای
آه اگر شاه شهیدان از تو پرسد روز حشر
آنچه از بیداد با ما تلخکامان کرده ای
صائب از بس کز زبان کلک شکر ریختی
سرمه زار اصفهان را شکرستان کرده ای
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.