۲۳۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۶۷۱

بی تأمل زینهار از نقطه دل نگذری
زین سواد اعظم اسرار غافل نگذری

تیر کج را از هدف دست تصرف کوته است
سخت خواب آلوده می تازی، ز منزل نگذری

با وجود تن پرستی ز اهل دل نتوان شدن
صاحب گوهر نگردی تا ز ساحل نگذری

سالها چون رشته پیچ و تاب اگر خواهی زدن
تا نگردی بی گره زین مهره گل نگذری

راه هفتاد و دو ملت می شود اینجا یکی
زینهار ای طالب حق از در دل نگذری

نوشها درج است در هر نیش این عبرت سرا
از سر خاری درین گلزار غافل نگذری

خط آزادی نگیری صائب از بی طاقتی
تا ز جان خود چو مرغ نیم بسمل نگذری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.