هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند پیری، توبه، شرابخواری و تأمل در زندگی می‌پردازد. شاعر از سفیدی مو به عنوان نشانه‌ای از پیری و قیامت یاد می‌کند و به فرد توصیه می‌کند که از گناهان خود توبه کند. همچنین، اشاره‌هایی به تضاد بین توبه و ادامه دادن به گناه، و نیز مفاهیمی مانند امیدواری و ناامیدی در زندگی وجود دارد.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌های مکرر به شراب و توبه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۶۹۳۴

در پیری ارتکاب می ناب می کنی
این صبح را تصور مهتاب می کنی

مویت سفید گشت و همان از شراب تلخ
در شیر زندگانی خود آب می کنی

دل را برای جسم ز می می کنی خراب
تعمیر دیر از گل محراب می کنی

از توبه حرف می زنی و باده می خوری
بیدار می شوی و دگر خواب می کنی

در قلزمی که کشتی نوح است در خطر
بالین ز گرد بالش گرداب می کنی

سررشته حیات به آخر رسید و تو
پس پس سفر چو طفل رسن تاب می کنی

درمان شیب باده روشن نمی کند
زخم کتان رفو چه به مهتاب می کنی؟

چون عقل و هوش و دین و دلت را شراب برد
آهنگ این سفر به چه اسباب می کنی؟

موی سفید، مشرق صبح قیامت است
وقت است توبه گر ز می ناب می کنی

از روی گرم دل به تو پرتو نمی رسد
تا پشت خویش گرم به سنجاب می کنی

همت زراستان، گه افتادگی بجوی
بالین ز راه ساز، اگر خواب می کنی

اول دل و زبان خود از توبه پاک کن
صائب اگر نصیحت احباب می کنی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.